چهار سال پیش توی همچین روزی بود که

تصمیم گرفتم اینجا بنویسم. ^_^

توی این چار سال هر شلنگ تخته‌ای که فکرشو بکنین اینجا زدم!

طراحی کردم، هرچند که زشت و خرچنگ قورباغه بودن همه‌شون. یادداشت و قصه و هجو و نقد و طنز و خاطره 

نوشتم، با تمام نابلدیم و البته با تمام ذوق و شوقم.

سفرنامه نوشتم. کتاب و فیلمایی که گفتینو خوندم و دیدم. کتاب و فیلمایی که دیدم و خوندمو

معرفی کردم. دربارهٔ

شهرم نوشتم. دربارهٔ کلاسا و تدریسام نوشتم. دورهمی وبلاگی رفتم. با بلاگرا مصاحبه کردم. توی

رادیو بلاگی‌ها کلی پادکست و ویژه‌برنامه و مطالب دیگه ساختیم و منتشر کردیم که تک‌تک لحظات قبل و بعد انتشار هر کدوم از اون پستا برام و برامون از شیرین‌ترین خاطره‌ها شد.

قرآن خوندیم دور هم؛ چه تو ماه رمضون، چه غیر از اون. سرتون غرغر کردم؛ دعوا کردم؛ درددل کردم؛ شوخی کردم.

مانیفستِ وبلاگ‌نویسی دادم حتی!! و در نهایت، به‌واسطهٔ وبلاگم، کسایی رو شناختم که از کل مجازستان، فقط توی بلاگستان می‌شه مثلشونو پیدا کرد: با این عیار از انسانیت و با این حد از صمیمیت. چه‌قدر از آشنا شدن باهاشون خوشحال شدم و چه‌قدر از رفتنشون دلم گرفت. و تنها همین مورد آخر - جدای از همهٔ دلایل دیگه‌ای که می‌تونه وجود داشته باشه - خودش به‌تنهایی محکم‌ترین دلیله برای این‌که عاشق وبلاگ و وبلاگ‌نویسی بشم و باشم و بمونم. :)


+ هر چند یک خط کفاف جبران‌کردن یه درصد از محبت مخاطبامو هم نمی‌ده؛ ولی تشکر از همه کسایی که توی این چار سال خوندن، دنبال کردن، نظر دادن و هم‌دل بودن. و عذرخواهی؛ اگر خواسته یا ناخواسته کسی رو رنجوندم.

+ یک کلامم خطاب به وبلاگم: اینجا می‌نویسمِ عزیزم! تو منو تبدیل به آدم بهتری کردی و به این خاطر همیشه مدیونتم. :)

همین دیگه. :)


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها